بدون شک تکنولوژی برای تسریع و تسهیل کارها توسعه یافته و طبیعی است برای خرید گوشی موبایل نیز امکانات مختلفی در اختیار ما قرار دهد.

من۴۰ سال ومجردم هستم از خانمهای ۴۵ سال تا۶۰ سال زیبا وجذاب راهم خوشم می اید و دوست دارم یک شوگر مامی با معرفت داشته باشم نه برای این که خرجم را بده چون خودم کار میکنم و درامد خودم را دارم کنارش ارمش د من خانمهای سن بالای تنهای زیادی را دیدم ولی نمیتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم میترسم نتونند راز داری کنند

شب در خانه، سارا بشدت سینه اش درد گرفته و جک نگران است. هر لحظه پستان ها شیر تولید میکند و این باعث درد میشود.

به همین منوال در هر کشور برندهای بومی، یا برندهای بزرگی که پیش از این در حوزه‌های دیگری فعالیت می‌کردند، مثل کاترپیلار، نیز شروع به تولید موبایل کردند.

شب در هنگام شام مادر سخت در فکر بابی بود صبح باید به بیمارستان میرفت و شیر خود را با دستگاه پمپ مخصوص میگرفت تا پرستار به وسیله شیشه شیر به بابی بدهد جک متوجه لکه های خیس روی لباس مامان، قسمت نوک سینه ها شد یک هفته از زایمان بابی نمیگذشت و سینه های بزرگ مامان پر از شیر میشد و از شدت زیاد بودن خود به خود جاری میشد

شوگرمامی ها خیلی اوغات به این افراد وابسته می شوند و در واقع ماهیت رابطه برای آنها بعد مدتی تغییر می کند!

لطفا جک از تو میخواهم این کار رابرای من انجام دهی من مادرت هستم و هیچ اشکالی ندارد اگر تو این کار را بکنی، جک شوک زده وبا تعجب میپرسد

پیدا کردن شوگر مامی تو این وضعیت فکر کنم آرزوی بیشتر پسرای ایرانی شده دستشون بنده خداها به دخترای خوب نمی رسه که

می توانید در صورت نیاز از خدمات مشاوره با روانشناس در ویکی روان استفاده و با مشاور روانشناس مورد نظرتان از هر جای دنیا که هستید به صورت صوتی و تصویری بدون نیاز به نصب هیچ نرم افزاری صحبت نمائید.

جک میخواهد به مادرش کمک کند ولی نمیداند چه کند.مادر به جک میگوید که باید شیر داخل سینه هایش تخلیه شود و از جک میخواهدتا اینکاررا برای مادرش انجام دهد.

منم میگم مردا هوس بازو کثافتو آشغال و سواستفاده گر و خب نمتونم بگم جنده برا مردا چون کلمشون نیس ولی اگ بود اونم هستن و ،،،،،لطفا ناراحت نشید

ماهیت این دو رابطه یکی است اما شوگر بیبی ها (دخترها و پسرهای جوان) تفاوت دارند و هر کدام خواستار خدمات متفاتی هستند!

آن شب گذشت، چند ماه here بعد جک فهمید مادرش باردار است، بیل گفته بود که با سارا ازدواج می کند اما با شنیدن باردار شدن سارا دیگر به خانه نیامد. مامان سعی کرد بارها و بارها با بیل تماس بگیرد ولی او دیگر در دسترس نبود اخرین بار بیل وقتی صدای مامان را شنید تلفن را قطع کرد، مامان بهم ریخت و خود را در آغوش جک انداخت و اشک میریخت.

بخدا من دنبال یک دختربودم تا زندگی را خوش بگزرونم چند ماه توسایت ها سرک میکشم همه شون فقط دنبال پول هست نه زندگی نه عشق منم که متاسفانه وضعیت مالیم خوب نیست بد جوری کلافه شدم اونایی دنبال دیگر فرهنگ هامیرن فقط علتش زعیف بودن ملی شون هست نه دیگر جیز وگرنه من چهره متوسط دارم اخلاق مهربون و سالم هستم فقط شرایت من ناداری مالی بوده خدا بداد همه جون ها برسه هم پسر ها و هم دخترها بد چور قربانی فرهنگ های قیر اخلاقی میشن.